ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ
ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ

یک روز می بوسمت !

فوقش خدا مرا می برد جهنم !

فوقش می شوم ابلیس !

آنوقت تو هم به خاطر این که یک « ابلیس » تو را بوسیده ، جهنمی می شوی !

جهنم که آمدی ، من آن جا پیدایت می کنم و از لج خدا هر روز می بوسمت !

وای خدا ! چه صفایی پیدا می کند جهنم ... ! یک روز می بوسمت !

پنهان کردن هم ندارد . مثل خنده های تو نیست که مخفی شان می کنی ،

یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود ،

مثل نجابت چشمهای تو است ، وقتی که توی سیاهی چشمهای من عریان می شوند .

عریانی اش پوشاندنی نیست ، پنهان نمی شود ... .

یک روز می بوسمت !

یکی از همین روزهایی که می خندانمت ،

یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم : می بوسمت !

و بعد ، تو احتمالا سرخ می شوی ، و من هم که پیش تو همیشه سرخم ... .

یک روز می بوسمت !

یک روز که باران می بارد ، یک روز که چترمان دو نفره شده ،

یک روز که همه جا حسابی خیس است ، یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ ،

آرام تر از هر چه تصورش را کنی ، آهسته ، می بوسمت ... .

یک روز می بوسمت !

هر چه پیش آید خوش آید ! حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم !

دلم ترسیده ، که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی .

آخر ، عشق چهار حرفی کلاس اول من ، حالا آن قدر دوست داشتنی شده

که برای خیلی ها چهار حرف که سهل است ، هزار هزار حرف باشد .

به قول شاعر : عشق کلاس اول ، تنها چهار حرف است ، اما کلاس آخر ،

عشق هزار حرف است ... .

یک روز می بوسمت !

فوقش خدا مرا می برد جهنم ! فوقش می شوم ابلیس !

آنوقت تو هم به خاطر این که یک « ابلیس » تو را بوسیده ، جهنمی می شوی !

جهنم که آمدی ، من آن جا پیدایت می کنم و از لج خدا هر روز می بوسمت ! وای خدا ! چه

صفایی پیدا می کند جهنم ... !

یک روز می بوسمت !

می خندم و می بوسمت ! گریه می کنم و می بوسمت !

یک روز می آید که از آن روز به بعد ، من هر روز می بوسمت !

لبهایم را می گذارم روی گونه هایت ، و بعد هر چه بادا باد : می بوسمت !

تو احتمالا سرخ می شوی ، و من هم که پیش تو همیشه
سرخم

خیلی خیلی دوست دارم

×.×

درشیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان شوری اشک

رابر لبانم احساس کردم وفهمیدم که این بوسه جدایی است.

برای امدنت گل چیدم و برای رفتنت اشک ریختم

 چه با شکوه امدی و چه بی خیال رفتی؟!؟!..............

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید

جالب

نمیدونم چرا قسمت می کنم روز های خوب زندگیمو

چرا اول قصه همه دوستم می دارن

وسط قصه می شه سر به سر من میذارن

تا می خواد قصه تموم شه ......... همه تنهام می ذارن

میتونم مثل همه دورنگ باشم ..........دل نبازم

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یک نیش زبون .......بترکه و خراب بشه

تا بیان جمش کنن

حباب دل سراب بشه .....

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

می تونم پشت دلها قایم بشم .....کمین کنم

ولی با این همه حرفها باز منم مثل اونام

یه دروغ گو می شم ......همیشه ورد زبونام

یه نفر پیدا بشه به من بگه چکار کنم

با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم

من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره

توی دنیا .اصلا عشق واقعی وجود داره .......؟؟؟؟؟؟

          

          بهترین انتقامی که می تونی از سرنوشت بگیری اینه که شاد .

 باشی

هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی
برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو 

                                            یادت بخیر

چند جمله زیبا

وقتی عشق رو از یخ ساختی واسه اب شدنش گریه نکن

یکی قشنگیه منظره رو میبینی یکی کثیفیه پنجره رو .این تویی که تصمیم

میگیری چی ببینی .امید وارم همیشه قشنگترین منظره رو ببینی

حتی از پشت پنجره ی کثیف!!!!!!

لیز خوردن بهانه است برای اینکه دستای کسی رو که دوست داری بهتر بگیری

.

همیشه تلخترین لحظه ها را کسی برایت می سازد

که قشنگترین لحظه هارا با او بودی

            خداوندا! دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها
            یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان، یا دلم را از آرزوهای دست
            نیافتنی خالی کن