رویای بی خیالی

خدایا شکرت بابت همه چی....  ​​​​​

زندگی باور می خواهد 

آن هم از جنس امید

که اگر سختی راه به تو یه سیلی زد

یه امید از ته قلب به تو گوید که خدا هست هنوز....

کسی رو مجبورنکن که تغییر کنه...

دوسش داشته باش...

عشق چیزیه که مارو تغییر میده...

خدایا دانشی ده ؛؛غم نگیرم .
بده آرامشی  ؛ ماتم  نگیرم .
خدایا ازشهامت بی نصیبم،
شهامت ده که آرامش بگیرم.
خدایا ؛این تفاوت بر من آموز.
که در گمراهی مطلق نمیرم.

ابرها به اسمان تكيه ميكنند
درختان به زمين و انسانها به مهرباني يكديگر

گاهي دلگرمي يك دوست چنان
معجزه ميكند كه انگار خدا در زمين كنار توست.

جاودان باد سايه دوستانيكه
شادي را علتند نه شريك،
و غم را شريكند نه دليل...

لذت بردن را یادمان نداند!

ازگرما می نالیم،ازسرما فرار می کنیم.

درجمع از شلوغی کلافه می شویم

 ودرخلوت از تنهایی بغض می کنیم...

تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم    

وآخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است وبس!

 همیشه در انتظار به پایان رسیدن روزهایی هستیم که بهترین روزهای

 زندگیمان راتشکیلمی دهند:مدرسه...دانشگاه...کار..

حتی درسفر همواره به مقصد می اندیشیمبدون لذت از مسیر...!

غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که میخواستیم بگذرد....

خدایا....

تقدیر خوبان را آنگونه زیبا بنویس که جز،

لبخند آنها چیز دیگر نبینم...

*خدایا کمکم کن...*

خوشبخت کسی است که

آرزوهای بسیار دارد

وآرزومند است که برای برآوردن آنها

گام هایی بردارد...

یادتان باشد....

تازمانیکه نفس می کشید،

هیچ گاه برای دوباره آغاز کردن دیر نیست...

یادم باشد که خدا همه جا هس...

یادم باشد که او همه اعمالم را می بیند...

یادم باشد که خدا تکیه گاهه محکمیست...

یادم باشد که او امید تمام ناامیدیاست...

یادم باشد که خدا دوستم دارد...

یادم باشد که با کارهایم او را ناراحت نکنم...

یادم باشد که وجود خدا در قلب و جانم ،آرامشیست مطلق برای من...

خدایا هیچ وقت تنهایم نگذار و من را به حال خود رها نکن...

به تقویم اعتمادی نیست...

به امید تحول در دلها...

سال نو مبارک...

*روز تولد و پایان خدمتم مبارک...*

پابرهنه از دوستانم یاد میکنم...

 تا دیگران نگویند به کفشش ریگی هست...

به سلامتی رفقای بامعرفت...

زمان!

لحظه هایی که میگذرد وتک تک ثانیه هارا از ما میگیرد

وما غافل از این گذر زمان زندگییمان راسر میکنیم

ونمی فهمیم که چگونه زمان با بی رحمی لحظه هایمان را

ازما میگیرد ونابود می کند...

آری!زمان ویرانگریست که متوقف کردنش ناممکن!

وما باید در این وادیه دنیا از لحظاتمان بخوبی استفاده کنیم

وبه زمان اجازه ندهیم که بیهوده لحظاتمان  سپری شود

ونگذاریم زمان بیهوده لحظه هایمان را ویران کند...

14ماه از خدمتم گذشت...!!!

از پرفسور سمیعی پرسیدند:

"تو دیگر چرا به خدا اعتقاد داری؟"

جواب داد:کنار دریا مرغابی را دیدم که پایش شکسته،

پایش را داخل گل های رس مالید.بعد به پشت خوابید،

و پایش را سمت نور خورشید گرفت تا گل خشک شود.

اینطوری پای خودش را گچ گرفت...

فهمیدم که نیرویی مافوق طبیعی وجود دارد که به اواین آموزش را داده...!

سالروز خدمتم مبارک...!!!

این روزهایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی

تظاهر به بی خیالی

به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست

اما چه سخت می کاهد ازجانم این"نمایش"!

دستم را بگیر...

جیب ها گاهی ...

عمق تنهایی را نمی فهمند....

معنای سکوت شب را تنها ماه می داند...

که بالای این همه تاریکی ایستاده است...

وبرای زمین سیاه وخاموش ...

آیه های روشنایی را تکرار می کند...

تا مبادا فراموشش شود که فردایی سپید در راه است...

یادم باشد مادر هرکاری بکنداهل خانه هم یاد می گیرند....

یادم باشد من برای آموختن به اینجا آمده ام نه برای ماندن...

یادم باشد صبحگاهان قبل از طلوع آفتاب وپیش از حیوانات وپرندگان،از خواب برخیزم...

یادم باشد دیگران کاشتند وما خوردیم،ما بکاریم تا دیگران بخورند...

یادم باشد رفتارم با دیگران آنگونه باشد که انتظار دارم آنها بامن چنان باشند...

یادم باشد چه بودم،چه هستم وچه خواهم شد....

یادم باشد خوبی های دیگران را به آنها بگویم...

یادم باشد به آینده بیاندیشم،گذشته ها گذشته است و تنها باید از آن درس گرفت...

یادم باشد ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم،نه اینکه به هرقیمتی زندگی کنیم...

یادم باشد آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند،به دنبال نگاه زیبا باشم...

یادم باشد خوشبختی،لحظه ای است که احساس میکنی خدا درکنارت هست

وتو به احترامش ازگناه فاصله می گیری...

الهی یا الهی یا الهی...

بسویم کن نگاهی یا الهی...

من و کوه گناهی یا الهی...

من این روسیاهی یا الهی...

من آلوده را دیگر نمانده...

زبان عذرخواهی یا الهی...

پناه من امیدآخر من...

نگاهی کن به قلب مضطر من...

10 ماه از خدمتم گذشت...!

باید یکی توی زندگیت داشته باشی

که فاصله"دلم تنگ شده"و"دارم میام دنبالت"

بیشتر از چند ساعت نباشه...

تنها پناهندگی بی نیاز از ویزا وگذرنامه.......

پناهندگی به خداست.....

شنیده ام تو عکس میکشی با رنگ...

اگرحقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ...

مرا تو ساده بکش با تمام سادگی ام...

وتلخ وتلخ وتکیده ولی کمی پر رنگ...

مرا به رنگ روشن،صدالتماس تیره بکش...

کنار کوچه بن بست و خالی از آهنگ...

اگر تو معنی پرپر زدن ندانستی،پرنده ای بکش ویک قفس ولی دل تنگ...

قرار هر دوی مابر مدار ماندن بود،ببین بی قرار توأم هنوز بی نیرنگ...

مرا تو خسته بکش پاره کن شکسته بکش...

شکسته از دل سنگی وخسته از دل تنگ...