ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ
ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ

بی قراری

من را زیر خاکستر جا گذاشتی  

اهای  

با توام  

یادت نرود من به خاطر تو اتش گرفتم........... 

 

 

من به تو نگاه میکردم تو به ساعت تو قرار داشتی من بی قراری......... 

 

 

دیگر نمینویسم هر کس به چشمانم نگاه کند تو را خواهد خواند ..... 

 

 

 بی راهه هم برای خودش راهیست وقتی من را به تو برساند ........ 

 

یه نفر  

یه جای  

تنها روز و شب از تو میگه و میخونه  واسه تو مینویسه  

اما تو نیستی  

تو نمیشنوی  

اما اون  

دوستت داره برگرد لطفا...................................... 

 

 

باران من روزی باریدیبر تن خسته من  

من شدم عاشق تو   

همیشه چشم به راهت مینشستم . این شده بود کار هر روز من  

که حتی قبل از امدنت  زیر باران بی قراری خیس میشدم

 

 

به اندازه ی چشمان کفتر بازی که کفترش بر بام دیگری نشسته بی قرارتم  

  

 

÷÷÷

از حقیقت های تلخ خستم  

یک دروغ شیرین بگو  

بگو ..............................دوستت دارم................................... 

 

یه وقتای لازمه فقط کنارت باشه حرفی نزنه  

کاری نکنه ..........فقط باشه......... 

 

وقتی  عطر تنت را می خواهم به باد هم التماس میکنم   

خدا که جای خود را دارد.............................. 

 

نمیدانم چرا بین این همه ادم پیله کرده ام به تو  

شاید فقط با تو پروانه میشوم........... 

 

 

گاهی به سرم میزند بزنم زیر همه چیز اما سر که کاره ای نیست این دل است که فرمان روای میکند  

 

 

``````

نه تو دروغ گو نیستی من حواسم پرت بود! 

تو گفتی بی اندازه دوستت دارم !............... 

تازه فهمیدم بی اندازه به چه معناست ..........................................


دلی که اندوه دارد نیاز به شانه دارد نه نصیحت ..... 

کاش همه این را میفهمیدن............................


باید جشن بگیریم اشک هایم دوباره با من اشتی کرده اند
برای تو میمیرم فقط تو وانمود کن تب کرده ای کافیست
حکایت کنگر خوردن و لنگر انداختن حضور خاطراتت در وجود من است
مثل اسمان میمانی دوستت دارم اما نمیتوانم داشته باشمت..........

~~~?~~~

رهایت میکنم تا هر سه راحت شویم.............. 

من از تو  

او از من  

تو از خیانت


از روزگار رفته ببین چی سم ما شد  

از عاشقی تباهی  

از زندگی مصیبت  

از دوستی شکست و  

از سادگی خیانت


خواندنی..

هر جا میبینم که نوشته شده { خواستن توانستن است}  اتش میگیرم یعنی او نخواست که نشد......................................................................................


حرارت لازم نیست  گاهی از سردی نگاهت نیز میشود اتش گرفت
چه رسم جالبی است محبتت را می گزارند پای احتیاجت صداقتت را پای سادگیت  سکوتت را پای نفهمیت نگرانیتت را پای تنهایتت وفاداریت را پای بی کسیت    و انقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود   که تنهای و بی کس و محتاج
ادم ها انقدر زود عوض میشود ...................................    

انقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاه کنی ........... 

و ببینی چند ثانیه فاصله است بین دوستی و دشمنی ......................


ادامه مطلب ...