هر گاه به سرم هوس اعتماد دوباره به تو میزند خنجری که از پشت به قلبم فرو رفته در می اورم
بوسه میزنم
اندکی نمک رویش میپاشم
دوباره سر جایش میگذارم .........................
از قول من به ان لعنتی بگویید :خیالش جمع من دیوانه هنوز به خنجرش هم وفادارم...............
ادامه...
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم که از من عاشقتر باشد و از من برای تو مهربانتر. من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور در خشم ، در مهربانی در دلتنگی در هزار همهمه دنیا ، یکه و تنها بشناسد. من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم که راز آفتابگردان و تمام سخاوتهای عاشقانه این دل معصوم را بداند. و ترنم دلپذیر هرآهنگ ، هر نجوای کوچک برایش یک خاطره مشترک باشد.
همه چیز را باتو تجربه کردم! اولین دلشوره برای اولین قرار... اولین دست گرم... اولین صدای سنگین.... اولین روزهای آفتابی.... اولین تپش قلب... اولین اخم تو... اولین فرار تو از من... اولین تماس بی پاسخ..... اولین فریاد تو... اولین جدایی... کاش صبر میکردی ببینی بی تو چگونه روزگار گذراندم... اولین شکست من اولین سکوت من اولین اشک من تمام شد!.. روزگارم گذشت... و اولینِ من آخرینم شد...
همه چیز را باتو تجربه کردم! اولین دلشوره برای اولین قرار... اولین دست گرم... اولین صدای سنگین.... اولین روزهای آفتابی.... اولین تپش قلب... اولین اخم تو... اولین فرار تو از من... اولین تماس بی پاسخ..... اولین فریاد تو... اولین جدایی... کاش صبر میکردی ببینی بی تو چگونه روزگار گذراندم... اولین شکست من اولین سکوت من اولین اشک من تمام شد!.. روزگارم گذشت... و اولینِ من آخرینم شد...
barik khosh b halet ba in aghat
هر آدمی توی زندگیش یه نفری رو داره که نداره …
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را …
.
ز حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم
و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا ...
هــیـچ چــیـز بــدون تــــو ...
...
تـمــام نـمـی شـــود
حـــتـی ...
هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند
که امروز ، اینقدر دیوانه وار
تشنه ی بازی کردن با آدم هایی؟؟؟
گــریان شده دلـــــم….
همچـــون دختـــرکـــی لجبـاز…
پا به زمین میکـــوبد…
تــــو را میـــخواهد….
فقط “تــــــــــــــــــو” را…
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
دانشجویی به استادش گفت
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم
و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد
نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت
تا وقتی به خدا پشت کرده باشی هرگز او را نخواهی دید
یادت هست….؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم
که از من عاشقتر باشد و از من برای تو مهربانتر.
من تو را به کسی هدیه می دهم
که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور در خشم ، در مهربانی
در دلتنگی در هزار همهمه دنیا ، یکه و تنها بشناسد.
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم
که راز آفتابگردان و تمام سخاوتهای عاشقانه این دل معصوم را بداند.
و ترنم دلپذیر هرآهنگ ، هر نجوای کوچک برایش یک خاطره مشترک باشد.
همه چیز را باتو تجربه کردم!
اولین دلشوره برای اولین قرار...
اولین دست گرم...
اولین صدای سنگین....
اولین روزهای آفتابی....
اولین تپش قلب...
اولین اخم تو...
اولین فرار تو از من...
اولین تماس بی پاسخ.....
اولین فریاد تو...
اولین جدایی...
کاش صبر میکردی ببینی بی تو چگونه روزگار گذراندم...
اولین شکست من
اولین سکوت من
اولین اشک من
تمام شد!.. روزگارم گذشت...
و اولینِ من آخرینم شد...
همه چیز را باتو تجربه کردم!
اولین دلشوره برای اولین قرار...
اولین دست گرم...
اولین صدای سنگین....
اولین روزهای آفتابی....
اولین تپش قلب...
اولین اخم تو...
اولین فرار تو از من...
اولین تماس بی پاسخ.....
اولین فریاد تو...
اولین جدایی...
کاش صبر میکردی ببینی بی تو چگونه روزگار گذراندم...
اولین شکست من
اولین سکوت من
اولین اشک من
تمام شد!.. روزگارم گذشت...
و اولینِ من آخرینم شد...
یادت هست….؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
دلت از پسرا پره هاااااااااااا
نه عزیزم دلم از کسی پر نیست
در مورد مرد خودم گفتم