خسته ام از بودن ماندن خسته ام از عالم و ادم ما خسته از دل های بی احساس خسته از دل های دور از هم لحظه ها از زندگی سرشار روز ها تکرار در تکرار ................ مانده روی دوش من انگار کوله بار غربت و اندوه کوله بار غربتم چون کوه سینه ام اتشفشان غم مهربانی نیست چیزی نیست زندگی بی عشق اخر چیست ؟؟؟؟؟ ذره ای در فکر فقرو رفته جاده ای بی انتها مبهم !! دست ها از دوستی خالی ! زندگی ها سرد و پوشالی ............. ای تو دنیای نا زیبا رفع زحمت میکنم کم کم اسمان ای هم نشین ماه عاقبت سوی تو میایم عاقبت سوی تو میایم