ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ
ღخانوم خونه ღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ

به دیدارم بیا هر شب


به دیدارم بیا هر شب  در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند 

دلم تنگ است 

بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند 

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها 

دلم تنگ است 

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه 

در این در ایوان سرپوشیده وین تالاب مالا مال 

دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها 

و این نیلوفر ابی و این تالاب مهتابی

بیا ای همگناه من در این برزخ 

بهشتم نیز و هم دوزخ 

به دیدارم بیا ای همگناه ای مهربان با من 

که اینان زود میپوشند رو در خواب های بی گناهی ها 

و من می مانم و بیداد بی خوابی 

در این ایوان سر پوشیده ی متروک 

شب افتادست در تالاب و من دریست 

که در خوابند آن نیلوفر و ماهی ها و پرستو ها 

بیا امشب که بی تاریک و تنهاییم 

بیا ای روشنی اما بپوشان روی 

که می ترسم تو را خورشید پندارند 

و میترسم همه از خواب بر خیزند 

و میترسم همه از خواب برخیزند 

و میترسم که چشم از خواب بردارند 

نمیخواهم ببیند هیچ کس ما را 

نمیخواهم بداند هیچ کس ما را 

و نیلوفر که سر یر میکشد از آب 

پرستو ها که با پرواز و با آواز 

و ماهی ها که با آن رقص غوغایی 

نمیخواهم بفهمانند که بیدارند 

شب افتادست و من تنها و تاریکم 

و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند 

پرستو ها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی 

بیا ای مهربان با من 

بیا ای یاد مهتابی 

بیا...







بازگشت اما تنها

بعد شیش ماه تنها برگشتم اما با خود واقعیم خود خودم  این واقیت تلخ زندگیم که گذشتم اشتباه بود همین اما گاهی اوقات دلم برای تویی اشتباه تگ میشود همین . 




میدانی شعر مورد علاقه توست 

اما این : 

میدانی این فاصله خیلی کمک کرد تا خودمو بشناسم . ممنونم برای رفتنت و جا گذاشتنم .


یک پایان شیرین


کلا سه ماه فرصت دارم خودمو جمع کنم گند زدم به خودم به اون 

بایید جمش کنم میدونم سخته تنهای اما من میتونم قراره بعد سه ماه دوبار شروع کنیییم همیچیو انگار همو حتی ندیدیییم 


برام دعا کنیید 

بایید جمش کنم همیچیو اینو بایید ببندم خیلی دوسش دارم 



اما مجبورم  برام دعا کنید خودمو جمع کنم امشب فقط تا ساعت 12 وقت دارم باش باشم بعدش حتی خطامون عوض میشه 

تنهای سخته اما میشه بعد سه ماه اگه شروع کردیم من خوب نشم دیگه تموم میشه 

من ازش ممنونم که بهم یه فرصت خوب داده برا جبران همه بدی هام بایید خیلی کارا بکنم بایید خیلی چیزی یاد بگیرم 

شایید بعد یه مدت طولانی بنویسم دلم میخواد که بنیویسم اما میدونی نمیشه 

من اگه ننویسم شکنجه میشم 

اگه بنویسم و بهش نگم میشه اما خیانته چون من واقعا بهش خیانت کردم اما دیگه نمینویسم 

خدا دفتر مدادو ازمون نگیره 

من بایید از گذشتم دور شم 

خیلی دور 

بایید فقط به ایندم فکر کنم 

بایی خوودمو پیدا کنم بعد دوباره عاشق شیم 

شمام اگه شکست خوردین اینکارو بکنین 

ما رفتیییییییییییییییییییییییییییم 

قراره فردا باهم باشییییم

خوشحالم خییییلیییییییییییییییییییییییییییی

عشق یعنی.....

آرزوی مـَטּ ایـטּ اسـت...

زیــر سَقـف ایـטּ ﬤُنیــا ...

مـَטּ بــرای تـــو بـاشـم

و...

تــو بــرای مـَטּ !


عشق یعنی
پیشگویی آینده با همدیگه
یعنی
یه عالمه چیزای جدید
یعنی
آشپزی به نوبت
یعنی
خوشحال کردنش موقعی که ناراحته
یعنی
داستان دو نفر
یعنی 
من
یعنی
تو
یعنی
شادی
یعنی 
عبور از ناراحتیا با همدیگه ...


خیلی دییر

عشق یعنی
.
.
.وقتی لیوان نداری دستشو بگیره زیر شیر که تو آب بخوری
آخه میدونه بدت میاد دستات خیس باشه


لــبـخــنــد تــو تــمــام تــعــادل شــهــر را بـــهــم مـیــریــزد...

تـــو بــــخــــنــــد....

مـــن شـهــر را دوبـــاره مـیــســــازم....

زن باس وقتـــی آقاش صـــدا میـــزنه :خـــانومـــم آمـــاده شـــو بریــم بیــــرون

بگـه : واستـــا آرایشمــــو پاک کنم چشــــم!


ﺩُﺭﺳـــﺘﻪ ﮐــﺴﯽ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﻬــــﻢ ﺑِﮕـــﻪ ﻋـــﺸﻘَﻢ ﺷـــﺐ ﺑــﺨﯿـــﺮ !!!!
ﺍﻣﺎ ﺑﺠـــﺎﺵ ﯾِــ ﺳﺎﯾــــﻪ ﺳَﺮ " ♚ﻣـــــــﺎﺩَﺭ ♚ " ﺩﺍﺭﻡ
ﮐـــِ ﻣﯿــﮕﻪ ﺑَﭽــﻪ ﺑﮕـــﯿﺮ ﺑِﮑَـــﭗ 
کورﺷﺪﯼ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺳﺮﺕ ﺗﻮﮔﻮﺷیه


♥گورِ بابای عشق♥

♥مامانم ک ِ میخنده♥

♥✔خوشبختم✔♥


تو این گیر و دار عشق حواسمون به مادرامون باشه نشه یه وقتی که خیلی دیر شه