بی جهت سعی نکن
نمیشود
موزیک ذهن انسان ها را
حدس زد
کاش مخابرات یه روز صبح بهت اس ام اس میداد: مشترک محترم شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی اس ام اس که حرفش رو نزن، حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلفن خوابمون برد، حالا مشترک محترم چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی تو هم اس ام اس بدی بگی: بیخیال رفیق، این روزا هم میگذره ....
اگــــر دیوانگی نـیـسـت پس چیست ؟
وقتی در این دنیای بـه این بزرگــــی
دلت فقط هــــــــــوای یک نفر را میکند...!
دلم
یا شور میزند...
یا تنگ میشود...
یا میشکند...
آخر هم ...
مهر سنگ بودن میخورد روی پیشانیاش!!!!
عزیــزم چه زیبـا اجـــرا میکنـی ... خط به خط تمام گفتــــه هایم را... خواســـته هایم را... امــــــــــا... امـــــا ... برای دیگری “دوستت دارم” شاهدیم ندارم
جز
کوچه پس کوچه های خلوت
دلم!
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم …
کاش تو باشی …
سکوت می کنم
آرزوی بی جایی بود !!
چقدر حس خوبی میده
وقتی دلتنگشی این اس ام اس برات بیاد
بعد تو هم بنویسی نه عزیزم...♥
هــر چقــدر کــه آدم هــا
رو بیشتــر می شنــاســی . . .
تنهــــاییــت دلچســب تـر می شــه !!
غمگینم ..
وقتی میبینم که همه ی جفتها
تنهاییم را به رخم میکشند،
حتی جوراب هایم.....
آرام باش دلم.....
او، بی تو آرام است..
خـدایـــا
مـےتونَـم چـَند لَـح ـظــہ بـاهـاتـ خَلـوَتـ کـُنـــَم؟
قـولـ مـ ــے دَهـَم
بیـشـتَر اَز چَ ـند لَـحظـہ وَقـتـت را نَـگـیـرَم
گـــوشِـتـ ُ بــیار جـ ِلـــو...
بیــا
نَـزدیــکـ ـتَـر...
مـَـن خَ ـستـ ِه اَم
مــےشنَوـے؟….
وقتی باران می آید
شوری به جانم می افتد
دریا با این همه باران چه حالی دارد...
و چــــــه بـــــی ذوق
جهـــــانــــی کـــــه
مـــ ــــرا بـــــا تـــ ــــو ندیــــــد …!
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد
که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که
سالها منتظر در زدنت بودم …
صدای قــلــــب نیست …
صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ….!!
کافیست کمی خسته شوی …..
کافیست کمی بایستی ….!
گریه ی آخر شب هایم …
انگار کافی نبوده …
این روز ها …
اول صبح ها هم …
گریه می کنم …
بگذار مرز تنهایی را
رد کنم …
ببین
گذرنامه ام
فقط مهر لبهایت را کم دارد …
تنهایی بده
اما بدتر از اون
اینکه بخواهی
تنهاییت رو
با آدمــای
مجازی
پرکــــنی
آدمایی
که بود و نبودشون
به روشن
یاخاموش
بودن
یه چراغ
بستگی داره .
به صدایت که معتاد شدم
رفتی !!!
حالا هر روز
خاطره تزریق میکنم …
قطارها بیهوده میپرسند
چی ؟ چی ؟
نمی دانند در انتهای ریل ها
هیچکس و هیچ چیز در انتظارشان نیست .
سـ ـخت تـ ـرین
لحـ ـظات زنـدگی ِ آدم
زمـانی است
که خـ ـواب او را ببیـنی
وقتـ ـی از خواب می پـ ـری،
در آغـ ـوش دیـ ـگری باشـ ـی!
همدیگــر را فراموش نکنیـم ...
شـایـد سالها بعد در گذر جـاده ها ...
بی تفاوت ازکنارهم بگذریم ...
و بگوییم آن غربیه چقدرشبیه خاطراتم بود...
ز بدرقه
خسته ام...
دلم
استقبال
میخواهد.
برای چشمانم
نماز باران بخوان…
بغض کرده…
ابریست…
اما نمیبارد…
بعــد از رَفتنــت جــای خـــالیتـــ در دِلـــم
مِثـــل کفشهــــای سیـندرلا
انـدازه هیــچ یکــ از
مَـــردم شَهـــر نشُـد
حتــــی بــِـه زور
بی جهت سعی نکن
نمیشود
موزیک ذهن انسان ها را
حدس زد
کافه چی
قهوه ام را
شیرین کن
آنروز ها
که تلخ میخوردم
روزگارم شیرین بود