هر گاه به سرم هوس اعتماد دوباره به تو میزند خنجری که از پشت به قلبم فرو رفته در می اورم
بوسه میزنم
اندکی نمک رویش میپاشم
دوباره سر جایش میگذارم .........................
از قول من به ان لعنتی بگویید :خیالش جمع من دیوانه هنوز به خنجرش هم وفادارم...............
ادامه...
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم...و آخر هم به واقعیت می پیوست…
یکی بـــود…یکی نـــبود…!
ابجی اینقد خودتو اذیت نکن تورو خدا
درس میشه یه روزی...همه چیز یه روزی درس میشه...غصه نخور
به امید اون یه روز...