ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ

ღخانوم خونه ღ

ღღخاص ترین مخاطب دنیا دوست دارمღღ

فراموش شدن ...............

[تصویر:  lpq3cxdetzzlz8l17nlp.jpg]


هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد اور است

یا فراموش شدن ...............

به هر حال ..........

دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را.............

نظرات 18 + ارسال نظر
ramin سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:28 ب.ظ

behrooz سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ

besiar khoob...webloge khoobi dari

30mi

ramin سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:37 ب.ظ

وقتی دلت میگیره
وقتی از همه جا رونده و مونده شدی
تنها کسانی که بدون نگرانی
میتونی حرف دلت رو بهشون بزنی
و با جون و دل به حرفات گوش میدن
پدر و مادر هستن♥
خدا هیچ خونه ای رو از وجودشون خالی نکنه
و اگر در بینمون نیستن خدا رحمت کنه
و روحشون شاد و قرین رحمت باشه…..!

ramin سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس که هیچ کس نبود ...

همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...

آری با تو هستم ...!

با تویی که از کنارم گذشتی...

و حتی یک بار هم نپرسیدی،

چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ق.ظ

امروز
خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد,دلتنگت شدم...

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ق.ظ

تورا میشناسم
دلت که میگیرد باران را در چشمانت قاب میکنی
وقتی میخندی خورشید بر دلم میتابد
تورا میشناسم
که ستاره هارا بغل میکنی و ماه را جرعه جرعه مینوشی
اه چقدر تنگ است دلم برایت
دریا پر از مهتاب بود
ان لحظه که از من جدا شدی راستی به یاد داری؟
گفتی هنگام باران می ایی؟
کجایی عزیزکم؟
در هجوم رگبار چشمانم؟
کجایی....

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ق.ظ

دست ها ، بالا بود..

هر کسی سهم خودش را طلبید
سهم هر کس که رسید

داغ تر از دل ما بود
ولی نوبت من که رسید

سهم من یخ زده بود
سهم من چیست مگر

یک پاسخ
پاسخ یک حسرت

سهم من کوچک بود
قد انگشتانم

عمق آن وسعت داشت
وسعتی تا ته دلتنگی

شاید از وسعت آن بود

که بی پاسخ ماند...

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ق.ظ

گاهى اوقات فکرکردن به بعضى ها

ناخودآگاه لبخندى روى لبانمان مینشاند!


چه حس زیبایى است

چقدر دوست دارم این لبخندهاى بیگاه را

و چه بیشتر دوست دارم این بعضى ها را...!

سوگل چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:31 ق.ظ http://soogol64.blogfa.com/

مرسی از حضور گرمت



شـ ـایـ ـَد منــ بـَد کـ ـردَمـ .....

شایدمــ تـ ـو...

مـ ـُهمــ شایـ ـد ها نـ ـیستــ !!!

مهـٍ ـم اینهـ ـ کـ ـهـ دیگـه ما

نیسـ ــتیمــ ــ ..

سوگل چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ق.ظ http://soogol64.blogfa.com/

از جداییمان برای هرکسی که گفتم ....
حق را به من داد !
اما ....
اینها نمی دانند من حق را نمیخواهم ،
حق که برای من" تو" نمی شود ..

سوگل چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ق.ظ http://soogol64.blogfa.com/

نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تورادارد.

نمیدانم نداشتنت سخت تراست

یا تحمل اینکه دیگری تورادارد؟

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:53 ق.ظ

باید برای زمستان کتی گرم بخرم ،

با جیب هایی برای دست هایم ،

تن های تنها ،

زود یخ می زنند

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:55 ق.ظ

گفتم که دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشک از چشمانم سرازیر شد
و باز چیزی نگفتی و به جای سکوت اینبار تو نیز مانند من اشک ریختی

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ق.ظ

گاهی دلم برای چوپان دروغگو میسوزد،،،
بیچاره 3بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد...
ولی ما هنوز صادق ترینیم

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ق.ظ

گفت جبران می کنم،
گفتم: کدام را؟عمر رفته را، روح شکسته را، دل مرده اما تپنده را، حالا من هیچ،
جواب این موهای سپید را می دهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت: وای خبر نداشتم چه پیر شدی!
گفتم: جبران می کنی؟
گفت : کدام را؟!!!

ramin چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

اتی جون
در دیاری که رفیقان همه دل می شکنند،
به تو نازم که وجودت غم دل می شکند...

مرسی

محمد چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://azadey.loxblog.com

سلام عزیزم دلت از چی پره؟
خدا کنه عاشق بشی و عشقت عاشقت باشه

علی چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ http://ali751.blogfa.com

فراموشی هم یه نعمت الهی است...چه میشه کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد