اون حلقه که تو دستته طناب اعدام منه ستاره غرق به خون تو سفره شام منه تو اونجا غرق زندگی من اینجا غرق مردنم مثل یه دیونه دارم اشک میریزم جون میکنم از خونه بیرون میزنم طاقت موندن ندارم باید بیام ببینمت یه هدیه برات دارم چقد شلوغه کوچتون امشب چه شورو حالیه اما تو سفره عقدتون جایه یه چیزی خالیه مگه میشه نبینمت رویای من فقط بزار نگات کنم چیزی نگو حرفی نزن بی دعوت اومدم ببخش مهمون نا خونده منم خواستم کنار تو باشم لحظه پرپر زدننم چیزی نمونده که دیگه وصلم کنه به این زمین غیر یه رگ که بعد تو پاره میشه فقط همین جشماتو روی من نبند نترس دارم تموم میشم رو سفره عقدت میخوام گلای قرمز بپاشم این دم اخر بزار تا نگات کنم یه عالمه عزیزکم ببخش اگه چش روشنیم برات کمه